بگو!واسه همه بگو از زندگی گلایه داشت
مگه تو شاهد نبودی رو دل من چه زخمی کاشت؟
مگه خودت ندیدی اون روزای زرد پائیز و؟
قدم زدن رو برگای سرخ میون شالیز و؟
دیدی چه زود یکی دیگه خاطرم و ازش گرفت؟
میبینی؟قلب عاشقش شده یه سنگ سخت و سفت
رو سنگ قبرم بنویس:"دشمن سخت عاشقی!"
نه!بی خیال!دوروغ نگو!آخه تو یه شقایقی
تو تنها یادگارمی از اون!گل خشک قشنگ!
تنها کسی که تا حالا باهام بوده سرخ و یه رنگ
بذار که از نگاه تو همه بفهمن چی شدم؟!
عاشق شاعری بودم...حالا یه افسانه شدم
(عطیه)
نظرات شما عزیزان:


امروز كه از خواب بيدار شدم
از خودم پرسيدم: زندگي چه مي گويد؟
جواب را در اتاقم پيدا كردم...
پنكه گفت: خونسرد باش!
سقف گفت: اهداف بلند داشته باش!
پنجره گفت: دنيا را بنگر!
ساعت گفت: هر ثانيه باارزش است!
آيينه گفت: قبل از هر كاري، به بازتاب آن بينديش!
تقويم گفت: به روز باش!
در گفت: در راه هدف هايت، سختي ها را هُل بده و كنار بزن!
زمين گفت: با فروتني نيايش كن!


زرتشت بزرگ
پاسخ:تا جایی که تونستین و بوده همین بوده..
پاسخ:دیگر رمقی برایم نمانده!